شهرستان بشرویه

الماس کویر

شهرستان بشرویه

الماس کویر

ســـلام خدمـــت بازدیــــد کنــنــدگان مـــحترمـــ
ایــــن وبلاگ برای اشنــایــــی شمـــا عزیــــزان با شهرســـتان بشرویــــه و روســـتاهای زیــــبا ودیــــدنــی ان به شمـــا مـــیــــباشد.بعد از خوانــدن مـــطالب نــظر بدهبد.مـــمـــنــون

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

معرفی روستای سرند بشرویه

شنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۵۵ ب.ظ

معرفی روستا

روستای سرند ازتوابع بخش مرکزی شهرستان فردوس میباشد این روستا در۲۰ کیلومترشمال شرق شهر فردوس قرارداشته ودارای جمعیتی حدود ششصد نفر میباشدساکنین این روستا مردمی زحمتکش میباشند که اکثریت آنان به شغل کشاورزی وتعدادمعدودی نیز به شغل دامپروری اشتغال دارند ، این روستادارای مردمی مومن ومتعهد بوده ودرتمامی صحنه های مذهبی،  سیاسی حضور فعال دارند،   مردم این روستادرتمامی صحنه ها بخصوص راهپیمائی های ضد رژیم ستم شاهی  وپس ازآن درجنگ تحمیلی حضور فعال داشته بطوری که   دوازده شهید بنامان  سربازشهید محمد حسن علیزاده، بسیجی شهید رضاقربانی، معلم شهید سید حسین دولتی ، سرباز شهید محمد علی افکار، بسیجی شهید شکراله زارعی، بسیجی شهیدسید کاظم آقائی، بسیجی شهید غلامعلی وطن پرست ، بسیجی شهید ولی اله وطن پرست ، بسیجی شهید سید حمید رحیمی ،‌پاسدار شهید امین اله صادقی ، بسیجی شهید سید حسن امیری وبسیجی شهید محمد شکوری وتعداد  پنج نفر نیزجانباز تقدیم انقلاب اسلامی نموده است ، دولت محترم جمهوری اسلامی ایران نیز این فداکاریهاو زحمات را بی پاسخ نگذاشته و خدمات زیادی را انجام داده است که ازجمله این خدمات میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:   آسفالت جاده اصلی روستاوهمچنین آسفالت جاده سرند به اسلامیه - تاسیس خانه بهداشت - مدرسه راهنمایی - برقرسانی به روستا- تامین آب لوله کشی وبهداشتی - ایجاد دفتر مخابرات و پست بانک - همکاری درجهت برقی نمودن چاههای عمیق روستا - همکاری درجهت تاسیس وراه اندازی نانوایی و هزاران خدمات دیگر ، لذا انتظار میرود اهالی محترم وهمیشه درصحنه روستا این اتحاد خودرا حفظ نموده ودرتمامی زمانهاومکانها همچون گذشته  حامی دولت و جمهوری اسلامی  ایران وقدردان نعمتهای خدادادی و خدمات دولت محترم جمهوری اسلامی باشند

به ادامه مطلب مراجعه کنید.

مراسم گله دم

یکی ازمراسمی که تاچند سال قبل در روستا رواج داشت مراسم گله دم بود  این مراسم بدین شرح است که یکنفر باتعیین حقوق توافقی بعنوان چوپان مشخص میشود -  چوپان نیز گوسفندان شیرده را به صحرابرده وهرروز در ساعات اولیه صبح گله گوسفند را به آغلی که در نزدیکی روستا درست شده می آورد وهرصاحبان گوسفندان نیز به محل مراجعه و گوسفندان خود را دوخته و باظرفهای مشخص شده ) جام - پاتیل و تاس( شیرهای خود را  کیل   کرده و تمام شیرها را یک نفر برای خود برده و درعوض تاچندروز یاچند ماه  بستگی به میزان گوسفندانش )

اصطلاحات محلی روستا

دراینجا به چند اصلاح محلی که درخصوص طول شبانه روزبکارگرفته میشود اشاره میشود

خروس خو = نزدیک سحر                                                  بنگ نماز = اذان صبح      

 شفق دم = سپیده صبح                                               روز ورامد=  موقع طلوع خورشید    

افتومار= یکی دوساعت پس ازطلوع آفتاب که آفتاب پهن میشود

نیمه بره = نیمه بین طلوع خورشید و اذان ظهر                   ظهر= ظهر

نمازدگر =   بین ظهر وغروب                                          وعده آش = یکی دوساعت مانده به غروب

غروب = غروب                                                           بنگ شوم = اذان مغرب             

 گوگم = وقتی که هواکمی تاریک میشود       

چراغو =آخر شب                                                       نصف شو = نیمه شب

کشاورزی روستا

اهالی روستای سرند تاسال ۱۳۴۷با یک رشته قنات موجود به شغل کشاورزی اشتغال داشته اند،  آب این رشته قنات از حوالی روستای مصعبی که دربالادست روستای سرند قراردارد سرچشمه گرفته وپس از طی مسیری حدود پانزده کیلومتر به روستای سرند رسیده وجهت کشاورزی مورد استفاده قرار می گرفته است  البته آب قنات فوق الذکر در طول مسیر باغات و اشجار زیادی رانیز سیراب نموده و موجبات آبادانی مسیر را فراهم می نموده است ، هرچند این رشته قنات  به چند نفر معدود تعلق داشته ولی تعداد زیادی ازاهالی درحاشیه آن ازطریق کارگری ، بزرگری و۰۰۰ لقمه ای بخور ونمیز برای خود تهیه وبه روزگار خود ادامه میداده اند، آب این قنات بخصوص در سالهای ترسالی بسیار زیاد بوده و اکثر اوقات در بندسارمعروف به قلعه سرندی که در ده کیلومتری پائین دست روستا میباشد مورد  استفاده قرار می گرفته است ، این درحالی بوده که درآن زمان از پوشش انهار، جویهای سیمانی ، لوله و۰۰۰ خبری نبود آب قنات تمام این مسیر را درداخل جویهای خاکی وشنی طی طریق می نمود لذا این موضوع دلیل روشنی بر زیاد بودن آب قنات روستا میباشد که البته اکنون براثر خشکسالیهای متوالی آب قنات بسیارکم شده وباوجود اینکه ازدهانه قنات تا وسط روستا جویهای سیمانی و پوشش شده و پرت آب به صفر رسیده ولی بازهم آب بسیار ناچیزی به روستا میرسد که قابل کشاورزی نمی باشد . اما درسال ۱۳۴۷توسط چندنفر ازاهالی بصورت مشترک اقدام به اخذ پروانه چاه موتور نموده و درواقع اولین موتور آبکشی در روستا راه اندازی شده وازاین طریق به کشاورزی پرداختند وتاسالهای حدود۱۳۵۴ تنهایک موتور آبکشی باچاه عمیق در روستا وجود داشت ، پس ازآن اهالی که امرار معاش راباکم آبی موجود غیرممکن میدیدند اقدام به اخذ مجوز چاه عمیق نموده و فعلا یازده موتور آبکشی درمنطقه نصب و از همین طریق اهالی امرار معاش می نمایند، محصولات عمده این چاه موتور ها شامل انارو به ندرت میوه های سردرختی دیگر  ، پنبه ، زیره ، گندم ، جو ، خربزه ، هندوانه میباشد 

آغالون بالا

مسیر آب قنات روستا در بالادست روستا به آغالون بالامعروف است ، چندسال پیش آب زلال قنات درمسیر فوق و درجوی خاکی وشنی طی طریق می نمود ودرختان بسیار زیادی راسیراب میکرد، اکثر این درختان یابید بودند که کشاورزان بادستهای پینه بسته خود لختی ازآب را بر صورتهای آفتاب زده خود پاشیده وپس از خوردن پیاله ای آب از سقوه های ( سقاخانه ای که باگل درکنار جوی آب روان ساخته شده وسقف آن باشاخ وبرگ درختان پوشیده میشد و توسط ساکنین منطقه شامگاه پرآب میگردید که صبح روز بعد آبی سرد وگواراداشته باشد )  در سایه این درختان   لحظه ای آرمیده وخستگی از تن خود میزدودند ویا درختان توت ، انجیر و به ندرت سایر میوه جات بود که  رهگذران ازمیوه آنهااستفاده کرده و دعایی به جان صاحب خیر آن می نمودند، این مسیر حدود پنج کیلومتر امتداد داشت وتعداد زیادی ازاهالی روستا دراین مسیر دارای باغ میوه بودند،  افراد زیادی همچون مرحوم رمضان شاکری ، حسنعلی شاکری، مرحوم حاج علی زارعی ، نجفعلی بهرامی، کربلائی میرزاباقر مقدس ، غلامرضاعلیزاده ، ملااسدالله علیزاده و000 دردراواسط بهار به منطقه فوق نقل مکان نموده و تااواخر پائیز درآنجا زندگی میکردند، البته این نقل مکان به چند منظور خاص انجام میشد ازجمله اینکه محل فوق نسبت به خود روستا دارای آب وهوای بهتری بود، به محل کارکشاورزی نزدیکتر بودند، بهترو بیشتر میتوانستند در اموررسیدگی به باغات وجمع آوری میوه جات موفق باشند 0

کم کم به جهت جلوگیری از پرت آب قنات اقدام به لوله گذاری مسیر قنات شده و آب قنات بوسیله لوله وکانال های سیمانی  ازقنات تا روستا هدایت شده که این امر باعث خشک شدن بیش ازهفتاد درصد درختان فوق گردیده و متاسفانه براثر خشکسالی چندسال مداوم درمنطقه سی درصد دیگردرختان که عمدتا کهنسال بوده وازآب باران ذخیره شده درزیر زمین استفاده میکردند خشک شده بصورتی که نه تنها در منطقه فوق حتی یک درخت سبزو زنده وجود نداردبلکه باغهای ویران شده بادرختان خشک  محل فوق را به منظره ای وحشتناک  تبدیل کرده است که کمترکسی جرات رفتن به منطقه را بصورت تنهائی دارد که امیدوارم خداوند متعال عنایتی فرموده و باران رحمت خویش رابرمردم منطقه نازل فرموده تاانشاء ا000 مجددا شاهدسرسبزی وشکوفایی آغالون بالا باشیم

امکانات رفاهی موجود در روستا

 روستای سرندتقریبا ازتمامی امکانات رفاهی برخوردار میباشد این امکانات شامل برق ، آب لوله کشی و بهداشتی، جاده آسفالته ازمسیر فردوس به سرند که دراوایل انقلاب آسفالت گردیده و جاده اسلامیه یعنی  مرکز بخش  به سرند که درسال ۱۳۸۹ آسفالت و به بهره برداری رسیده است ، خانه عالم که روحانی محل درآن مستقر میباشد ، پایگاه مقاومت بسیج ،  دوباب حمام ( زنانه ومردانه ) که دراوایل انقلاب توسط جهاد سازندگی وهمیاری مردم روستا ساخته شده است ) ، خانه بهداشت بادونفر پرسنل( آقاوخانم )، دفتر مخابرات وتلفن ثابت ، خط دهی عالی تلفن همراه ، دبستان و مدرسه راهنمائی ( که البته بعلت کمبود دانش آموز یکی دوسال است که ادغام شده است ) و  یک شرکت تعاونی میباشد همچنین روستا دارای اماکن مذهبی مانند هیئت ابوالفضلی، مسجد جامع و زینبیه میباشد، امامتاسفانه باوجود تمامی این امکانات اکثرجوانان روستا پس ازازدواج وتشکیل خانواده به مشهد، مرکز شهرستان و سایر شهرهای همجوار کوچ کرده و نه تنهابرجمعیت روستا افزوده نمیگردد بلکه بافراراین نیروها هرسال نسبت به سال قبل باکاهش جمعیت مواجه میباشد که در صورت امکان اگرجوانان جذب روستاگردند میتوان آبادانی روستا راچندین برابر نمود۰

صبح روستا

 چندین سال  قبل برروی ایوان مسجد جامع روستا اطاقکی هشت گوش و فلزی نصب بود  که بصورت بسیار زیبایی درست شده بود، اهالی به این اطاق گلدسته میگفتند ، دور  تا دوراین گلدسته تا ارتفاع یک مترآجرچیده شده و بقیه ارتفاع ( تاسقف گلدسته ) باز بود سقف این گلدسته نیز بصورت گنبد و فلزی بود، این گلدسته درحقیقت موذنه ای بود که موذن  مسچد محل که املاک وقفی مخصوص موذن دراختیارش بود  به داخل آن رفته و اذان میگفت ، البته اینجاتنها محل گفتن اذان نبود بلکه افراد مختلف ازجمله آقایان مقدس، نصراله مداح ، کربلائی غلامحسین مداح ، استادحسن افکار ، کربلائی حاج اسماعیل حلاج مقدم و تعداد زیادی ازافراد روستا نیز همزمان برپشت بام منازل خود رفته واذان میگفتند ، گفتن اذان باآن حالت خاص و بدون استفاده از بلندگو بخصوص درموقع اذان صبح حالت روحانی خاصی را برروستاحاکم می نمود، دراین موقع خانمها که  در منازلشان وضو گرفته بودند بهمراه مردهای خانه  بطرف مسجد روانه میشدند ، مردها نیز با رسیدن به درب مسجد که دارای جوی آب زلال و شفافی بود آستینها را بالازده و اقدام به وضوگرفتن کرده وبا بوسیدن دیوار مسجد درحالی که اسماء الهی را زمزمه میکردند وارد مسجد میشدند، درآن موقع به ندرت نماز جماعت در روستا برپامیشد بنا براین مردم بصورت فرادا نمازخوانده و پس ازگفتن ذکرها و دعا ها از مسجد بیرون رفته وبه منازلشان مراجعت میکردند، تا نماز تمام شده آب کتری یا سماورنیزجوشیده و موقع صرف یک استکان چایی شده است ، چایی که صرف شد درحقیقت کار روزانه آقایان و خانمها شروع میشد، وظیفه آقایان  دادن آذوغه به دامها و آماده نمودن وسایل کاری روزشان بود ، خانمها نیز دراین مدت بیکار ننشسته و اقدام به جاروب زدن حیاط و درب منازل نموده و لختی آب نیزدرجلو درب ورودی منزل می پاشیدند ، ازاین آب پاشیدن دیوار های کاهگلی روستا نیز بی نصیب نمی ماند و به همین دلیل بوی نم وکاهگل بسیار مطبوعی تمام روستا را فرا میگرفت ، این بوی کاهگل درموقع طلوع خورشید به اوج خود رسیده و بوی سپندی راکه خانمها  با نمک مخلوط کرده وهمزمان باآب پاشی بر روی آتش ریخته بودند چاشنی بسیار خوبی بود تا فضای روستا راهم معطر وهم بقول امروزیها ضد عفونی کند صدای شکسته شدن نمکها که داغ شده بودندو پریدن نمکها از روی آتش  بخصوص درکوچه هایی که جوی آب قنات روستا ازآن میگذشت و صدای آب روان به آن اضافه میشد دلنوازترین موزیکها را برای اهالی پخش میکرد ، ولی صد افسوس که به تدریج وبراثر مرور زمان این فرهنگ ورسوم کمرنگ شده بصورتی که هم اکنون موقع اذان فقط صدای موذن از بلندگوی مسجد بگوش میرسد و بامهای منازل خالی ازموذنه شده ،  جلو تک وتوکی ازمنازل آب پاشی شده ودیوارهای آجری و بلوکه ای جای دیوارهای گلی وکاهگلی راگرفته وچندین سال است که  نه دیوارها آب برخود دیده اند ونه بوی کاهگل به مشام کوچه ها وساکنین آن رسیده است ، از دودکردن سپند هم فقط یاد وخاطره اش مانده و بجز یکی دونفر ازخانمهای مسن دیگر کسی سپند دود نمیکند و جالب اینجاست که وقتی صحبت ازآن سالها میشود همه کسانی که آنرا بخاطر دارند آهی کشیده و باحسرت یاد آن روزها میکنند  وبا توجه به اینکه تمامی آن امکانات فراهم است آن اقدامات را عملی نمیکنند0


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۲۰
محمد مهدی زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی